دربارۀ مستند فرهنگ مصرفی اثر رخشان بنیاعتماد
Latest posts by SocioMedia (see all)
- ابی واربورگ: مورخ تصویر - بهمن ۷, ۱۴۰۲
- درآمدی بر سرمشق توسعه اقتصاد و جامعه دانش در ایران - مهر ۲۷, ۱۴۰۲
- کتاب تنظیم حکومتی دین و التزام مذهبی - شهریور ۲۰, ۱۴۰۲
***
دکتر رضا امیدی – عضو هیئت علمی دانشکدۀ علوم اجتماعی دانشگاه تهران
«فرهنگ مصرفی» مستندی ۶۰ دقیقهای است که رخشان بنیاعتماد در سال ۱۳۶۳ ساخته است. همانطور که از عنوان مستند برمیآید، محتوای فیلم دربارۀ مصرف مدگرایانه یا شاید بتوان متناسب با زمانۀ ساخت فیلم گفت، نوعی تمایزگذاری خردهفرهنگی براساس مصرف لوکس است؛ آن هم در سالهای اولیۀ پس از انقلاب و در سالهای میانی جنگی ۸ساله.
در این مستند، مسئلۀ مصرف در دو سطح کلان و خُرد به نقد کشیده شده است. در سطح کلان موضوع از منظر رشد اقتصادی مدنظر است. برای مثال، سخنان هویدا و تأکید وی بر ضرورت افزایش مصرف به عنوان محرک تولید، با فرهنگ مصرفی به عنوان ابزاری برای وابستگی اقتصاد کشور و خروج منابع برخورد داده میشود و تلاش میشود ریشۀ فرهنگ مصرفی به شیفتگی شاهان قاجار به ظواهر غرب نسبت داده شود. فیلم تداوم این نگاه را تا سطح فردی ادامه میدهد و نشان میدهد که چگونه سوژههای فردی متناسب با این رویکرد ساخته میشوند و حتی نوع نهادگذاریهای متناسب با آن اعمال میشود و به آن دامن میزند.
گونتر ویس وده (جامعهشناس آلمانی) تحول جامعۀ مصرفی را از دو منظر بررسی میکند: ۱٫ تغییرات ساختاری اقتصادی و اجتماعی نظیر تجدید طبقهبندی و لایههای اجتماعی، و توسعۀ اقتصادی شامل گسترش جهان کالاها، توسعۀ قلمروها و عرصههای مصرف، تغییرات در درآمد و قدرت خرید، ۲٫ دیدگاههای بینشی تحول اجتماعی و فرهنگی نظیر توسعۀ الگوها و سرمشقهای معیّن رفتاری در قلمرو مصرف و جایگاه ارزشی مصرف. توسعۀ قلمرو و عرصههای مصرف بر تحولاتی نظیر تفاوتگذاری و متنوعسازی درونی (به همراه هنجارمندی بیرونی)، مصرفیکردن قلمروهایی که قبلاً قابل مصرف شناخته نمیشدند، جاذبه و کشش کالاهای بادوام، گسترش مد و سلیقه، و بار کردن و پُر کردن کالاها از نمادهای اجتماعی و روانی دلالت دارد. هرچه نیازها روشنتر و شفافتر تجلی کنند و هرچه عرضۀ کالاها در ابعاد بسیار زیادتری گسترش یابند و هرچه امکانات نمادی افزایش این کالاها ظریفتر و متفاوتتر باشد، هرچه امکانات انتخاب و فضاهای سنجش مصرفکنندگان نیز بزرگتر شود، بههمان نسبت تأمین و حراست بازار کالای مصرفی بیشتر تحلیل میرود و بههمان نسبت هم قابلیت تحقق و اجرا در بازار بیشتر مسئلهآفرین میشود.
نظریههای مصرف بهویژه از منظر جامعهشناختی مبتنی بر روندها و روایتهای تاریخی موجهای مختلفی را دربارۀ مصرف دربرمیگیرند. بهطورمشخص گئورگ زیمل نگاهی اخلاقی به مسئلۀ مصرف دارد و برای مدهای مصرفی ریشۀ طبقاتی قائل است آنچه که بعدها تورستن وبلن از آن باعنوان مصرف تظاهری یا تشخّصی نام میبرد. امروزه مصرف کنش اجتماعی معناداری دانسته میشود و بهتعبیر پیر بوردیو، کالاها در سلسلهمراتب طبقاتی منزلت مییابند و ودرواقع مصرف بازتاب تمایزها و زمانها و مکانها و طبیعتهای اجتماعی است.
آنچه بنیاعتماد تلاش دارد در فرهنگ مصرفی نشان دهد، انتظاری است که نسل انقلابکرده از پس از انقلاب دارد. در واقع گویا این نوع از مصرفگرایی تداوم همان شیوۀ زندگی پیش از انقلاب تصویر شده و در درون خود این پرسش را پیش رو مینهد که پس چرا انقلاب کردیم؟ بهلحاظ تاریخی در سالهای پس از کودتای ۱۳۳۲ و بهویژه بعد از قرارداد کنسرسیوم نفتی بهتدریج الگوی مصرفیای شکل گرفت و در دهۀ ۱۳۴۰ شکوفا شد؛ هرچند که در نتیجۀ سانترالیسم شدید پس از کودتا، سیما و ماهیتی تقریباً تهرانی داشت. این الگو در سالهای پس از انقلاب شاید بهدلیل انگهایی که به آن زده میشد تااندازۀ زیادی درونی شد. اگر از بحثهای انتقادی جامعهشناسی مصرف جدا شویم، واقعیتی که دیده نمیشود این است که در واقع انقلاب نه بنا داشته و نه حتی میتوانسته طرحی تماماً نو برای تمام ساحات زندگی مردم دراندازد. خود انقلاب محصول تغییرات در نظام طبقاتی و لایهبندی جامعۀ ایران است که انواعی از ائتلافها و مقاومتهای چهبسا ضد و نقیض را در درون خود بههمراه دارد. ازهمینرو در سالهای اول بعد از انقلاب، مصرف تظاهری هم به حوزههای خصوصیتر (مبلمان منزل، میهمانیها، و …) کشیده میشود و در عرصههای عمومی کمتر نمود دارد، یعنی مصرف تمایزی در این زمانِ اجتماعی، در طبیعت اجتماعی خاص و محدودی بازتاب مییابد، اما با رقیقترشدن فضای ایدئولوژیک ابتدایی بهتدریج دوباره نمود بیرونی پیدا میکند و خود را در ساحتهای مختلف زیست فردی و اجتماعی به نمایش میگذارد و بهتدریج آنچنان شدت مییابد که امروزه علاوه بر نمایش تمایز طبقاتی، مصرف به یکی از عرصههای زیست-قدرت تبدیل شده است.