سخنی با شما
Latest posts by مصطفی درویشی (see all)
- جامعه شناسی دین - شهریور ۱۶, ۱۴۰۲
- جامعه شناسی به روایت جامعه شناسان - مرداد ۳۰, ۱۴۰۲
- Asteroid City درباره فیلم - تیر ۲۲, ۱۴۰۲
مصطفی درویشی
یک) محتوای جامعهشناختی در قالب فایل صوتی و تصویری پراکنده بود؛ همین امر، ایدۀ جمعآوری و به اشتراکگذاری این نوع محتوا را موجب شد. این ایده قرار بود در ابتدا به کارِ جمع کوچکی بیاید و در سطح چند گروه تلگرامی توزیع شود. امّا به مرور زمان فراگیر شد. کمکهای مخاطبان هم از راه رسید. به تدریج، محلی برای دنبال کردن آخرین اظهارنظرها و سخنرانیها یا آموختن از درسگفتارها پدید آمد و رشد کرد.
دو) چهار سال پیش، در زمان تأسیس «رسانۀ علوماجتماعی» اوضاع این گونه بود که «انجمن جامعهشناسی ایران»، به عنوان برجستهترین متولّی برگزاری جلسات و سخنرانیها، به دلایلی روشن، عمدتاً از انتشار فایلهای صوتی خودداری میکرد یا این فایلها را تنها در صورت درخواست حضوری افراد، در اختیارشان میگذاشت. البته گزارشهای مکتوب همۀ جلسات به طور منظّم و با دقّت زیاد، در وبسایت این انجمن قابل دسترسی بودند؛ ولی، خروجی نهایی از هر نظر ویرایش شده بود. در گزارشهایِ مکتوبِ سخنرانیها، ممیزیهایی اعمال میشد، متن برای «خوانده شدن» تنظیم میشد و تمام محدودیتهایی که در کتابهای مرتبط با ارتباطات انسانی برای انتقال پیام از طریق نوشتار ذکر شده است؛ در آنها وجود داشت.
سه) گزارشهای صوتی و ویدئویی، سرنخهای بیشتری را منتقل میکند. ضمن اینکه، این نوع گزارشها، تفاوتی آشکار با خروجی انجمنها، روزنامهها و مجلات دارد. بنابراین، ایدۀ تشکیل یک آرشیو صوتی و بصری، به قدر کافی تمایزبخش بود. تصوّر میکردم رسانهای که چنین رویهای را در پیش گیرد، احتمالاً با اقبال مواجه خواهد شد.
چهار) در ابتدا، یک توزیعکنندۀ خُرد بودیم. بدون کمک و همکاری انجمنهای علمی دانشجویی، دانشجویان، مسئولان کمیتههای مختلف انجمن جامعهشناسی ایران، انجمن انسانشناسی ایران و برخی افراد دارای آرشیو، فعّالیّت ما ناممکن بود. همکارانی فوقالعاده فروتن و کوشا که حتی مایل به انتشار نامشان هم نبودند.
پنج) این، یک واقعیت است که تهران، مرکز و کانون فعّالیّتهاست. برای همۀ کسانی که نمیتوانستند در محلّ جلسات حاضر شوند (مثل دانشجویان و علاقهمندانِ ساکنِ شهرستانها، فارسیزبانهای مقیم خارج از کشور، افرادی که در زمان برگزاری رویداد، مشغله یا ترجیح دیگری داشتند) رسانۀ کوچک ما مفید بود. همین کارکرد و نفعرسانی به دیگران، برای ایجاد دلگرمی در ما، کفایت میکرد.
شش) امکانپذیر نبود که همۀ نشستها و رویدادها را پوشش دهیم. رسانههای بزرگ هم از عهدۀ چنین کاری برنمیآیند. بنابراین، به آنچه در دسترس بود، اکتفاء میکردیم. هنوز هم تا حدودی همین طور است. نمیشود همۀ رویدادها را پوشش داد. فقط میتوان امیدوار بود که آنچه منتشر میکنیم، «مهمترینها» باشند و مورد استفاده قرار گیرند.
هفت) فعّالیّت ما میتوانست یا حداقل گمان میرفت موجب کاهش رونق حاضران در جلسات باشد. این، پیامدی ناخواسته و صد البته غیردلخواه برای ما بود. امّا خوشبختانه، با گذشت چند سال، مشخّص شد که چنین اتّفاقِ ناخوشایندی رخ نداده است. نشستها همچنان رونق سابق را دارند. حتّی به دلیل اطلاعرسانیهای منظّم، اشتیاقِ مخاطبان برای حضور در جلسات، افزون نیز شده است.
هشت) اگر فعّالیّت ما به نقد و نظر، افزایش آگاهی، ترویج بینش جامعهشناختی و… منجر شود، بسیار خرسند خواهیم بود. و اگر به مرجعیّت متخصصان و مریدپروری ختم شود، موجب تأسف است. امری که خلافِ تمامِ آرمانها و نویدهای دانشگاه است. چرا که همگی میدانیم، دانش باید در خدمتِ پرورش انسانهایی قرار گیرد که سرانجام بتوانند در شرایط استقلال نسبی، از عقل و درایت خود بهره ببرند؛ و همچنین، قادر به روشننگری و روشناندیشی در امور و پدیدهها باشند. چنان که معروف است: «روشننگری، خروجِ آدمی است از نابالغی به تقصیرِ خویشتنِ خویش». پختگی و خروج از نابالغی با تبدیل شدن به مُرید دربستِ یک متخصص، منافات دارد. امیدوارم، فعّالیّتِ ما چنین میوۀ تلخی به بار نیاورده باشد و هرگز نیاورد.
نُه) چالشهای فعّالیّت ما کم نیستند. انتشار نقدهای تند و صریح با مایههای خصومت شخصی، انتشار هر نوع محتوای دارای بار منفی، عدم انعکاس یک جلسه یا خروجی یک فرد خاص که به «بایکوت رسانهای» متهممان کند، نقض حریم اساتید با ضبط و انتشار فایل جلسات کلاس، برچسبِ جانبداری سیاسی، محبّت و تلاشِ بیدریغ وزارتِ ارتباطات در تقویتِ «قطع ارتباط» و فیلترینگ، سرعت اینترنت و… . فعلاً مقاومت کردیم و به حسّاسیّتها احترام گذاشتهایم. آمدهایم تا چیزی بسازیم، نه اینکه تخریب کنیم.
امّا از امروز تلاش میکنیم تا جایگاه «ارزیاب» و «موضع انتقادی» خود را تقویت کنیم. در فضای علوماجتماعی کشور مداخلۀ بیشتری داشته باشیم. جاهطلبی خاصّی نداریم. به این دل خوش کردهایم تا از «صراحت»، «صداقت» و «تخصص» استفاده کنیم، به دور از ملاحظۀ روابط دوستی و رفاقتهای پایدار، به ضعفها و قوّتها بپردازیم. به عبارت بهتر، بدون تعارف به «ارزیابی» و در پارهای موارد، «ارزشگذاری» نزدیک شویم. این مورد را به زودی در زمینۀ مواجهه با محصولات فرهنگی نظیر کتابها، فیلمها و… بیشتر خواهید دید.
ده) کاهش کمیابی، یکی از اهداف ماست! تلاش میکنیم به کسانی که مورد توجّه مخاطبان یا کنجکاویبرانگیزند؛ ولی کمتر خود را در معرض عموم قرار میدهند، بیشتر بپردازیم. کسانی که با احتیاط زیاد، از کمیابی خود حراست میکنند. جلوی دوربین ظاهر نمیشوند، کمتر مصاحبه میکنند و… .
یازده) تأثیر. تأثیرگذاری. تمام آن چیزی است که یک رسانه دنبال میکند. گاهیاوقات، صحبتهایی از این و آن میشنوم که حاکی از شُهرتِ رسانۀ ماست. مثلاً میگویند فلان جا بین دانشجویان، حرفِ فعّالیّتهای شما مطرح شد. فلان استاد به رسانۀ شما ارجاع داد و… . این موارد، مایۀ دلگرمی است. حداقل این را میرساند که علاقهمندان جدّی و اهالی دانشگاه، رسانۀ کوچک ما را رصد میکنند. با این حال، نیازمند حمایت بیشتری هستیم. ساده و سرراست، رسانۀ ما را در جمعِ اطرافیان خود معرّفی کنید.
بعضی رسانههایی که از نظر نوع فعّالیّت با ما همراستا هستند، ما را یک رقیب میدانند. از باز انتشار تولیدات ما خودداری میکنند. در حالی که یافتن و تقویت زمینههای همکاری، ثمرات شگفتانگیز بیشتری دارد. آمادۀ امضای تفاهمنامۀ همکاری با آن دسته از دوستان هستیم که فعّالیّتی مشابه با ما دارند. کافی است با ما ارتباط بگیرند یا به پیامهایی که برایشان ارسال کردهایم، پاسخ دهند. یک بار هم، همکاری را امتحان کنیم، ضرری ندارد.
دوازده) بعد از حدودِ چهار سال فعّالیّت، میتوان عنوانِ «آرشیو تخصصی» را به رسانۀ کوچک ما اطلاق کرد. رویدادها، ولو در حدّ اعلام اینکه قرار است برگزار شوند، ثبت میگردند. شاید روزگاری فایلی از آنها نیز منتشر شد. این نوع از تلاش، تلاشی جهتِ «ثبت در تاریخ»، حفظ گفتهها، دعواهای نظری، اردوگاههای فکری و البته، کمک بزرگی در ارزیابی روند تغییرات فکری صاحبنظرانِ ایرانی است.
سیزده) چند نوبت این پرسش مطرح شده که چرا از پلتفرمی استفاده نمیکنید که فیلتر نباشد یا ایرانی باشد. قبل از هر چیز باید بگویم که هیچ مشکلی با صرفِ ایرانی بودن نرمافزارهای پیامرسان نداریم. حقیقت این است که تاکنون هیچ مشابه ایرانی یا خارجی برای تلگرام وجود نداشته است. گذشته از این، سرنوشت فعّالیّت رسانهای خودمان و دوستانمان در سرویسهای وبلاگ ایرانی نظیر بلاگفا، پرشینبلاگ و… پیش چشمان است. فعّالیّتهایی که در عرض چند روز، و بدون اخطار قبلی، ناپدید شدند. تلگرام، خانۀ ما بوده و هست. با جهد و تلاش، همانجا خواهیم ماند. گذشته از اینها، خیلی از آنها که از تلگرام رفتهاند، به خانه برمیگردند.
به نظرم رسید چنانچه هر کدام از صفحات رسانۀ ما در شبکههای اجتماعی، کارکرد ویژهای را برعهده داشته باشند؛ سودمندترند. بنابراین، یا به نوع خاصی از محتوا میپردازند یا برای سهولت دسترسی مخاطبان درنظر گرفته شدهاند. به عبارت بهتر، این صفحات در شبکههای اجتماعی مختلف، تبلیغاتچی خروجیهای وبسایت یا کانال تلگرامی ما نیستند، بلکه خودشان، بستر انتشار محتواهای متفاوتند. مثلاً صفحۀ ما در اینستاگرام، به انتشار تصاویر نشستها یا تیزر برنامههای تولیدی ما اختصاص دارد. امّا، به ندرت، خبر انتشار یک درسگفتار در کانال تلگرام را اعلام میکند.
چهارده) دائماً از ما پرسیده میشود که «شما که هستید؟»، «چند نفرید؟»، «بودجهتان از کجاست؟» و… . در برابر چنین سؤالاتی معمولاً سکوت کردهایم. امّا در اینجا پاسخ خواهم داد. «کار-گردانِ» مجموعه، یک نفر است. همکاران ما زیادند؛ ولی، به مجموعۀ ما تعلّق ندارند و همگی در قالب «کار داوطلبانه» عمل میکنند. «بودجه» هم نداریم. این رسانۀ کوچک با هزینۀ شخصی اداره میشود؛ بدون آنکه عواید مالی پایدار در پی داشته باشد. شاید بزرگترین چالش آتی هم، همین مسئلۀ مالی باشد. فعّالیّتهای مجموعه، رایگان بوده و خواهد بود؛ امّا، چنانچه پولی در کار نباشد، تداوم تلاشم غیرممکن است. «دریافت آگهی»، «حمایت مالی از طرف اسپانسر» و در آخرین گزینه، «کمکمالی مخاطبان»، میتواند این بحران را رفع کند.
پانزده) اینکه تا کِی میتوانیم ادامه دهیم، نمیدانم. امّا تلاش جدیدی را آغاز کردهایم تا از «بازنشر» به «تولید»؛ از «تکرارِ شیوههای عادی» به «تجربۀ اشکال متفاوت» برسیم. بیشتر هوای «بیرونماندهها از آکادمی» و «دانشجویان» را داشته باشیم. در برابر اتفاقات «صنفی» و مرتبط با «دانشگاه» بیشتر و صریحتر موضعگیری کنیم. همچنین، تلاش میکنیم تا با مؤسسهها و انجمنها، «تفاهمنامه همکاری» منعقد کنیم تا انعکاس نشستها و جلسات افزایش یابند. شاید به کارِ کسی آمد.